امروز رفتم خیابون داشتم به یه مغازه نیگا میکردم .یه نفر بوق زد برگرشتم دیدم سوباست شیشه روداد پایین گفت :سلام .بعدگفت :بفرمایید میرسونمتون منم خوش حال شدم ازاین که لازم نیست بقیه راهو پیاده برم سریع سوار شدم توراه کلی احوال پرسی کرد .گفتم :چه خبراز بازی گفت :هیچی دیگه باید برم اسپانیا . سرمربی ازم پرسیدکه توکدوم پست دلم می خوام بازی کنم .منم گفتم : هرپستی که شمامیگید. اونم منو گذاشت تو تیم ب ومنم خیلی ازاین کارش ناراحت شدم بعد گفت: به زودی قراره برم ترکیه .گفتم واقعا؟گفت آره .میتونی از روی اون ببینی گفتم :میتونم برش دارم. گفت: بله البته...
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
من یک دختر یازده ساله ام وبخاطر این که درکارتون فوتبالیست ها ازشخسیت سوباساخوشم امد تصمیم به ساخت این سایت شدم تاعکس هاوداستان های کارتون فوتبالیست هابه خصوص مربوط به سوباسا رو
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
قالب چطوره
آمار سایت